روز مادر نزدیک بود؛ زنگ انشا معلم از همه خواست تا در مورد ایدههایشان برای روز مادر و قدردانی از مادرشان صحبت کنند. همه با شوق و ذوق از کادوهایی که خریدند یا قرار است بخرند، تعریف میکردند. از برنامههای خود برای غافلگیر کردن و تشکر از مادرهایشان… بیشتر »
کلید واژه: "تولیدی"
با سینی چای وارد اتاق پذیرایی شد و همینطور که داشت پذیرایی میکرد با لهجه شیرین شمالیش میگفت: - آوووو این تلویزیون هم برای خودش یچیزی میگه ها! خرید وسایل ایرانی همهش ضرره والا! امسال میخری به سال بعدی نکشیده چی؟! خراب میشه! مجبور میشی کلی هزینه کنی و… بیشتر »
لباس را توی دستهایش بالا و پایین کرد. سفیدِ سفید بود؛ مثل لباس عروس… بلندی هایش تا مچ پایش میرسید. سراسر تور بود. او را به یاد روزهای اول ازدواجش میانداخت؛ آن موقعها که برای همه چیز ذوق و شوق داشت. لباس بدجوری به دلش نشسته بود!…… بیشتر »